هزار بار نوشتم .. از چیزای مختلف .. از اینجا و اتفاقای ریز و درشت، از سرگرمیای مزخرفم، از دلتنگیای شبونه م، از بهراد، از خودم، تنهاییم، اوضاعِ جسمی و روحیِ افتضاحم، از عرفان، از همهٔ حسای ضد و نقیضم به آدمای مختلفِ زندگیم .. نوشتم و نوشتم و هر بار همه رو پاک کردم. هیچ کلمه ای نمی تونه حالِ این روزا و شبامو توصیف کنه. هیچی و هیچی. .......... .. خسته ام ... فقط می خوام نباشم ... هیچ جا ... حتی روو ,وقتی,قولِ,ثمین,دلتنگیه ...ادامه مطلب