130. وقتی به قولِ ثمین تا چشم کار می کنه دلتنگیه ..

ساخت وبلاگ

هزار بار نوشتم .. از چیزای مختلف .. از اینجا و اتفاقای ریز و درشت، از سرگرمیای مزخرفم، از دلتنگیای شبونه م، از بهراد، از خودم، تنهاییم، اوضاعِ جسمی و روحیِ افتضاحم، از عرفان، از همهٔ حسای ضد و نقیضم به آدمای مختلفِ زندگیم .. نوشتم و نوشتم و هر بار همه رو پاک کردم. هیچ کلمه ای نمی تونه حالِ این روزا و شبامو توصیف کنه. هیچی و هیچی. ..........

.. خسته ام ... فقط می خوام نباشم ... هیچ جا‌ ... حتی روو زمین ...

 

+ لج کردم و بالاخره بلیتمو گرفتم! واسه‌ ۱۸ آگوست. به هیچکس هم نگفتم. دیگه نمی تونم بمونم. وقتی هفته پیش پشتِ تلفن به مامان گفتم می خوام زودتر برگردم، تأکید کرد نرم تا برگرده و الان یه هفته س قراره بیاد ولی هنوز نیومده. مهم نیست. .. حتماً خوش می گذره بهش. .. خوشبینانه ش هم اینه که کارش طول کشیده !! 

مهم نیست ..

هیچی مهم نیست ..

 

 

" ۰۴:۰۳ صبح به وقتِ بوستون"

125. حتی خورشید نمیده این حسو به رمین .....
ما را در سایت 125. حتی خورشید نمیده این حسو به رمین .. دنبال می کنید

برچسب : وقتی,قولِ,ثمین,دلتنگیه, نویسنده : pavements بازدید : 137 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 3:58